طبقه بندی: پورتال اینترنت و فناوری اطلاعات
چچ
درباره کاربران عجیب توئیتر فارسی و گوگل پلاس

درباره کاربران عجیب توئیتر فارسی و گوگل پلاس

(بی رحم) این روشن ترین توصیف در مورد کاربران ( توئیتر) فارسی است، کاربرانی که به هیچ چیز و هیچ کس رحمی ندارند. زبانی برنده برای انتقاد، طنز و حتی هجو دارند. اغلب در سخن گفتن، مرزهای اخلاق و ادب را رد می و از آن سو حتی به زبان و رسم الخط هم رحم ندارند و مثلا جای همزه، اغلب (ع) می گذارند. نابودسازان همه چیز در 140 کاراکتر.

روایت آوارگان گودری

(بی رحم) این روشن ترین توصیف در مورد کاربران ( توئیتر ) فارسی است، کاربرانی که به هیچ چیز و هیچ کس رحمی ندارند. زبانی برنده برای انتقاد، طنز و حتی هجو دارند. اغلب در سخن گفتن، مرزهای اخلاق و ادب را رد می و از آن سو حتی به زبان و رسم الخط هم رحم ندارند و مثلا جای همزه، اغلب (ع) می گذارند. نابودسازان همه چیز در 140 کاراکتر.
می گویند که از گودر به اینجا رانده شدند. .قتی (گوگل) ( گودر ) شبکه اجتماعی محبوبش در ایران را بست، کاربران آن محیط مثل آوارگان این روزهای خاورمیانه، هر کدام کنجی برای خود برگزیدند، عده ای در فیس بوک هضم شدند، برخی به توئیتر، آمدند و برخی هم راه شبکه اجتماعی جدید (گوکل) را پیش گرفته و آنجا (پلاس) شدند.

فالو کردن، میرائی از گودر
( توئیتر ) و ( گوگل پلاس ) از زوایایی با گودر شبیه هستند. نخستین نکته روش های ارتباطی است که افراد را در این شبکه ها به هم متصل می کند. توئیتر و پلاس مثل گودر بر روش (فالو) کردن یا دنبال کردن بنا شده اند و در آن خبری از دوستی و فرآیند درخواست دوستی و پذیرش آن، مرسوم در فیس بوک نیست. از این رو افراد غریبه بیشتر می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند و همین مسأله باعث می شود در طیف های دنبال کننده یا دنبال شوندگان شما در توئیتر یا در حلقه های شما در پلاس افراد متنوع تری حضور داشته باشند و این یعنی چند صدایی بیشتر در این شبکه ها، موضوعی که کمتر در فیس بوک دیده میشود و معمولا دوستان یک فرد، افراد هم راستا با او هستند (البته در مورد خیلی ها صدق نمی کند).

وقتی محتوا مهم است نه قیافه گوینده
در عین حال هر سه شبکه بیش از هر چیز بر متن و محتوا تکیه دارند تا بر جذابیت بصری و به این سیاق است که عکس پروفایل شما در توئیتر نخواهد توانست آن قدر (فیو) بیاورد ( محبوب شود یا به عبارت ساده لایک بخورد ) که یک متن موجز زیبا. در پلاس هم کسی آن قدرها به پروفایل و کاورفوتو اهمیت نمی دهد و در گودر که اساسا این موارد ضریبی از اهمیت نداشت. پس ( شوآف) کمتر یاعث می شود فحوای کلام بیشتر اهمیت پیدا کند. در اینجاست که اگر قرار است دیده شوید باید بهتر بنویسید (هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی) و صد البته که باید برای بهتر نوشتن، بهتر و بیشتر بخوانید چرا که خروجی یک کارخانه نسبت مستقیمی با ورودی آن دارد یا (از کوزه همان برون تراود که در اوست).
بر این اساس است که گفته می شود بر عکس فیس بوک در آن افراد مشهور، مخاطبان بیشتری دارند. در این دوشبکه، افراد پر مخاطب، شهرت پیدا می کنند و بر این اساس است که گودر، گوکل پلاس و توئیتر توانسته اند کاربران گمنام فضای مجازی را به سوپر استارهای این عرصه تبدیل کنند.
حال باید به بررسی دو ویژگی اختصاص هر یک از این وارثان گوگل بپردازیم. تصور عمومی بر این است که در محیط گوگل پلاس، افرادی با اعتقاد به مبانی دینی و اصول حکومت جمهوری اسلامی بیشتر هستند. چنین داده ای را نمی توان اثبات کرد اما وقتی با این مسأله به طور شهودی برخورد می کنیم به این دو علت می رسیم:

چرا پلاس، حزب اللهی تر است؟
نخست مسأله فیلترینگ است. شکی نیست که افرادی با این طیف، میل کمتری برای عبور از فیلترینگ دارند یا توان کمتری را صرف این مسأله می کنند و از این روست که گوگل پلاس فیلتر نشده (و صد البته خیلی کند) می تواند مخاطب بیشتری در این طیف داشته باشد. مسأله شوآف هم تأثیر مستقیمی در حضور این افراد دارد چرا که اغلب این افراد کسانی هستند که خوش ندارند مثلا عکس نامحرم یا عکس های نامربوط دیگر را در اشکال مختلف ببینند، مسأله ای که در فیس بوک وجود دارد ولی در گوگل پلاس حداکثر یک محتوای متنی نامناسب را باید تحمل کنند.

چرا توئیتری ها مثل عبید زاکانی هستند؟
اما در مورد توئیتر، چرا این شبکه و محتوای تولید شده در فضای فارسی آن تا این حد طنز آمیز و زبان کاربران، تند و گزنده است؟ برخی برای پاسخ به این سوال به فضای اجتماعی اشاره کرده و گفته اند طنز و گزندگی زبان، محصول شرایط اجتماعی است کما اینکه مثلا در مورد عبید زاکانی هم این موضوع دو ویژگی ذاتی توئیتر، باعث شده که افراد چنین لحن و بیانی داشته باشند. نخست محدودیت کاراکتر که کاربران را به پیرایش هر چه بیشتر سخنان خود مجبور میکند. همین پیراستگی و ایجاز باعث گزنده شدن سخن و البته تأثیر گذاری طنز می شود. در عین حال از آنجا که توئیتر یک شبکه اجتماعی محتوا محور است، شخصیت افراد اهمیت چندانی نداشته و از این روست که تعداد زیادی از کاربران ( حداقل در محیط توئیتر فارسی ) با نام مستعار در این محیط فعالیت می کنند. همین مستعار نویسی باعث می شود افراد قید و بندی در استفاده از کلمات و نوع ادبیات خود نداشته باشند.

اجازه انتشار: قید نشده
نوع: ترجمه
منبع اصلی مقاله: ماهنامه مدیریت ارتباطات، شماره 52، صفحه 48